به گزارش گروه اجتماعی مشرق، دوسال پیش 14 شیر ماده به شکل ناگهانی از باغوحش ارم کم شدند. شیرها درواقع بهدلیل نگرانی از ابتلا به مشمشه کشته شدند. شبهه بیماری شیرها بعد از تایید ابتلای ببر نر سیبری به مشمشه به وجود آمده بود. ببر نر سیبری بههمراه یک ببر ماده برای احیاکردن ببر مازندران از روسیه به ایران آورده شد.
ببر نر تلف شد و ببر ماده مدتهاست دور از دید عموم است طوری که حتی احتمال داده میشود در سکوت خبری کشته شده باشد. این تنها بخشی از سرنوشتی است که حیوانات در باغوحش ارم داشتهاند. روی نقشه کمی روبهشمال در باغوحش بابلسر هم در سالهای اخیر شرایط بهگونهای بوده است که چندی پیش در پی اعتراض عمومی نسبت به وضعیت خرس محبوس در این باغوحش و البته شرایط نامطلوب دیگر گونهها، سازمان حفاظت محیطزیست وارد عمل شد و توانست حکم محکومیت و تعطیلی موقت باغوحش را بگیرد.
خرس باغوحش بابلسر پیش از این در باغ پرندگان رشت نگهداری میشد و پیش از آن از یک شکارچی غیرمجاز در تالش ضبط شده بود. درواقع، توله خرس به جای رهاسازی در طبیعت به باغ پرندگان رشت منتقل شده بود و بهنظر میرسید این کار با تایید مسوولان اداره محیطزیست گیلان در دولت قبلی صورت گرفته است.
خرس درنهایت قرار بود به یکی از سیرکهای معروف داخلی فروخته شود. در باقی نقاط ایران هم وضع کمابیش به همین منوال است. در موارد بسیاری حیوان از طبیعت گرفته شده و برای تولهکشی و فروش تولهها یا نمایش در سیرک یا در بهترین حالت نمایش در قفسهای غیراستاندارد نگهداری میشود.
احتمالا نخستین پرسشی که با دیدن حیوانات در قفسهای باغوحش مطرح میشود این است: حیوانات از کجا آمدهاند؟ پاسخ در اکثر موارد در ایران این است: حیوانات از طبیعت گرفته شدهاند.
اینکه جانوری را از زیستگاه طبیعی بگیرند و به جایی مثل باغوحش بسپارند در هیچجای دنیا، شیوهای استاندارد و مورد قبول نیست. اساسا باغوحش جایی برای نگهداری حیواناتی است که امکان زیستن در زیستگاه طبیعی خود را ندارند.
بهطور معمول باغوحشها در دنیا مکانهایی هستند که در آنها از حیوانات مجروح نگهداری میشود. جدا از نگهداری جانوران آسیبدیده، در آن دسته باغوحشها که امکان تکثیر حیوانات وجود دارد، جانوران را وادار به تولیدمثل میکنند.
بهعلاوه اهداف آموزشی در برخی باغوحشها از مهمترین وظایف تعریفشده برای آنهاست، هرچند با وجود همه این بایدونبایدها در بیشتر نقاط دنیا باغوحشها محلی برای کسب درآمد هستند. اما مروری اجمالی بر آنچه در باغوحشهای ایران وجود دارد بهوضوح نشان میدهد که هیچیک از اهداف گفتهشده در آنها محقق نمیشود.
«شهرام امیریشریفی»، مدیر عامل انجمن دیدهبان حقوق حیوانات در مورد آن چه در باغوحشهای ایران میگذرد، میگوید: «بهطور معمول هنگامی که ماموران آتشنشانی حیوانات آسیب دیده را برای نگهداری به باغوحش منتقل میکنند، باغوحش ارم از قبول آنها خودداری میکند با این توجیه که مردم دوست ندارند حیوان آسیبدیده ببینند. این به آن معناست که درواقع از حیوانات در باغوحش بهعنوان موجوداتی برای نمایش و درآمدزایی استفاده میشود.»
بیش از دیگر جانوران، پرندگان در باغوحشها و باغهای پرندگان از زیستگاههای طبیعی در عین صحت و سلامت گرفته میشوند.
«امیریشریفی» میگوید دو دسته پرنده سر از باغوحشها درمیآورند: یک دسته آنها که تحویل آتشنشانی و محیطزیست میشوند و دسته دیگر که از قضا دسته قابلتوجهی هم هستند؛ آنهایی که قاچاق میشوند.
در فریدونکنار بیش از هر منطقه دیگری میتوان قاچاق پرندگان و مافیای شکار را ردگیری کرد. امیریشریفی معتقد است شخصی در این منطقه پرندگان مورد نیاز همه باغوحشها و باغهای پرندگان را تامین میکند. این است که در جایی که از مجاری قانونی و مجاز هیچ فلامینگویی به باغوحشها نمیرسد، نخ همه فلامینگوهای اسیر در ایران به این شخص وصل است.
پرندگان تنها جانورانی نیستند که به شکل مستقیم از زیستگاه طبیعی به باغوحشها و باغهای پرندگان برده میشوند. پستاندارانی مثل گرگ، روباه و گربه جنگلی هم در عین صحت و سلامت از زیستگاه طبیعی به اسارت میروند.
«امیریشریفی» در این مورد به اتفاق عجیبی اشاره میکند: «شنیده شده است که وقتی گرگها در باغوحش زادوولد میکنند تولههای آنها به گلهداران فروخته میشود تا با سگ گله جفتگیری کنند و حاصل این جفتشدن، سگی جنگجوتر باشد...» گرگ فروختهشده به گله بعد از جفتگیری کشته میشود. این هم نباشد تولههای تولید شده به باغوحشهای کوچکتر فروخته میشوند.
در مورد پستانداران بزرگتر هم اوضاع کموبیش همین است. امیر شریفی میگوید که در حال حاضر نزدیک به 40 خرس در «اسارتگاه»های مجاز و غیرمجاز ایران وجود دارد. یکی از معروفترین آنها خرسی است که پشت یک وانت پیکان و احتمالا در کرمانشاه زندگی میکند. هنوز کسی نتوانسته برای بهبود وضعیت این خرس کاری انجام دهد.
اما دلایل تحویل حیوانات گرفتهشده به باغوحشها به جای بازگرداندن آنها به طبیعت چیست؟ امیریشریفی این دلایل را صرفا یک دسته بهانه میداند: «بهانه آنها این است که این حیوانات قابل بازگشت به طبیعت نیستند در حالی که در بسیاری موارد دلایل منطقی برای این ادعا وجود ندارد.»
حیوان تنها در مواردی قابلیت بازگشت و زیست دوباره در طبیعت را ندارد که یا آسیبدیده برای مثال کور و ناقص باشد یا بیمار باشد و برای سلامت حیوانات دیگر خطر محسوب شود.
باغوحش شیراز
مستندات و مشاهدهها را که کنار هم بگذارید به نظر میرسد باغوحش شیراز یکی از سردمداران شکار حیوانات از زیستگاه طبیعی و نمایش در مکانهای موسوم به باغهای وحش است.
«ایمان معماریان»، دامپزشک سازمان حفاظت محیطزیست است. او درباره موارد متعدد موجوداتی که مستقیما از طبیعت به باغوحش شیراز آورده شدهاند، میگوید: «یک نمونه بسیار شاخص یک کاراکال بود که از شکارچیان گرفته و به این باغوحش برده شد. حیوان را از باغوحش خریداری و در طبیعت رها کردند اما دوباره با یک تله صید شد.» کاراکال مذکور بعدا به پردیسان برده شد و در نهایت حالا در باغوحش ارم زندگی میکند.
گویا ماده پلنگ باغوحش شیراز و همه خرسهای این باغوحش هم بدون هیچگونه عارضهای از زیستگاه طبیعی مستقیما به باغوحش آورده شدهاند. این موارد در کنار خزندگانی که در این باغوحش هستند پرونده پر و پیمانی برای این باغوحش رقم زده است هرچند بسیاری از این نقل و انتقالات با تایید سازمان حفاظت محیطزیست وقت انجام شده است.
به گفته معماریان تمامی پرندگان آبزی و شکاری موجود در اسارتگاههای ایران مستقیما از زیستگاه طبیعی گرفته شدهاند. گویا باغ پرندگان شیان در این زمینه وضع به مراتب بدتری دارد چرا که به دلیل شرایط موجود در این باغ و نبود امکان تکثیر و البته مرگ و میر دورهای پرندگان، همه پرندگان این باغ در یک روال معمول از طبیعت شکار و نمایش داده میشوند.
باغوحش مشهد
از شیراز تا مشهد فاصله زیاد است با این حال، این فاصله تفاوتی در شیوه مدیریت در دو باغوحش این دو کلانشهر ایجاد نمیکند. سرنوشت جانوران موجود در باغوحش مشهد خیلی به سرنوشت همنوعانشان در باغوحش شیراز شبیه است.
بیشتر از یک سال پیش آتشنشانی مشهد خبری مبنی بر گرفتن دو توله خرس و چهار توله شیر در خیابانهای مشهد منتشر کرد. مسوولان باغوحش مشهد در توجیه حضور تولهها در خیابان اعلام کردند که تولهها به دلیل نبود امکانات در باغوحش، در منزل مسوول فنی باغوحش زندگی میکردند. گروههای حامی حقوق حیوانات اما در همان زمان این ادعا را رد کردند و گفتند اگر چنین موضوعی صحت داشته باشد، کاری غیرقانونی انجام شده است.
به هر حال و صرفنظر از غیرقانونیبودن چنین اقدامی که گمانههایی در مورد قاچاق حیوانات نیز در خود داشت و با فرض اینکه وجود تولهها در منزل مسوولان باغوحش ادعایی درست بوده باشد، مشکلی بزرگتر در باغوحشهای ایران نمایانده میشود: «باغوحشهای ایران با وجود اصرار صاحبان آنها به تولهگیری، امکانات و توان تکثیر حیوانات را ندارند.»
«ایمان معماریان» هم ماجرای زادوولد جانوران در باغوحشهای ایران را تایید میکند با این توضیح: «جانورانی مانند شیر در اسارت به سادگی زادوولد میکنند، در بسیاری موارد امکان مدیریت تولهها وجود ندارد و اینگونه است که توله فروخته میشوند؛ حتی در پای تعدادی از قراردادها تایید سازمان محیطزیست دیده میشود.»
به گفته او، خلاف آن چه باید وجود داشته باشد، مهمترین منبع درآمد در باغوحشهایی مانند شیراز و مشهد، فروش توله شیر است و البته که این چیزی نیست که از چشم سازمان حفاظت محیطزیست پنهان مانده باشد.
کمبود فضا و ناتوانی در مدیریت تولههایی که در باغوحش متولد میشوند، میتواند پیامدهای عجیبی به همراه داشته باشد. چندی پیش یکی از شیرهای نر باغوحش ارم، یکی از مادهها را خفه کرد. چنین وضعیتی به طور معمول در طبیعت دیده نمیشود.
این ماجرا البته رسانهای نشد و مسوولان باغوحش تلاش کردند کشتهشدن این ماده را رفع و رجوع کنند. گفته میشود کمبودن فضای زیست شیرها در باغوحش به عصبیشدن نر جوان و بروز چنین رفتاری منجر شده است.
ماجرای نبود امکانات و اصرار به نمایش حیوانات در فضایی محدود در باغوحشهای ایران مسبوق به سابقه است. احتمالا همه بچههایی که در حدود 30سال پیش از باغوحش مجاور پارک ملت بازدید کرده بودند، فیلی را به یاد میآورند که پاهایش زنجیر شده بود.
به نظر میرسد هنوز هم شرایط برای زندگی فیلها در باغوحشهای ایران فراهم نیست هرچند مسوولان پارک ارم به تازگی و پس از تلاشی دو، سه ساله موفق به گرفتن دو فیل از پناهگاه فیلهای پیناوالا شدهاند اما زندگی در ارم کجا و زندگی در پیناوالا کجا.
در پناهگاه فیلهای یتیم پیناوالا در کشور سریلانکاه، فیلها در جایی شبیه زیستگاه طبیعی خود، در فضایی بسیار گسترده و در میان امکاناتی مانند رودخانه طبیعی زندگی و زادوولد میکنند اما در باغوحش ارم به دلیل کمبود فضا ناچارند زنجیری بر پا را تحمل کنند.
سافاری پارکی که نیست
اما فرض که معجزهای بشود و مدیریت تازه سازمان حفاظت محیطزیست کمر به نجات حیوانات اسیر در باغوحشهای ایران ببندد.
چه امکانی برای بهبود وضعیت این جانوران در ایران وجود دارد؟ «ایمان معماریان» در اینباره میگوید: «سازمان محیطزیست باید بر باغوحشها نظارت داشته باشد اما اینکه این نظارت وجود ندارد نمیتواند دلایل قانعکنندهای داشته باشد.»
این سازمان قوانینی دارد که با استناد به آنها میتوان اوضاع حیوانات در باغوحشها را بهبود داد اما در شرایطی که در سالهای اخیر سازمان محیطزیست خود به باغوحشهای مختلف، حیوان اهدا کرده است، چگونه میتوان انتظار توجه و اجرای قوانین را داشت؟
به گفته معماریان، به طور کلی در همه جای دنیا باغ وحشها چهآنهایی که به شکل عمومی اداره میشوند و چه آنها که به شکل خصوصی هستند، هدف فرهنگ سازی و آموزش در مورد محیطزیست و حیاتوحش است.
در واقع باغ وحش ها مکان هایی هستند که میتوان در آنها کودکان را با حیات وحش آشنا کرد و در این مورد به آنها آموزش داد. در همه دنیا یک سری استانداردهایی برای باغ وحشها وجود دارد. مهم ترین آنها این است که هیچ حیوانی بی دلیل از طبیعت جدا نمی شود تا در باغ وحش نمایش داده شود.
دوم این که هر گونهای استانداردهای خاص خود را برای نگهداری دارد و باید دید حیوان در چه شرایطی وضعیت بهتری دارد. در این مورد سایز جایگاه و ابزار موجود در آن اهمیت دارد. در این شرایط سطح استرس حیوان اندازه گیری میشود تا مشخص شود در جایگاهی که در آن قرار دارد چه اندازه خوشحال است. مواردی دیده شده است که حیوان در این جایگاه ها حتی میزان استرس کمتری از شرایط زیستگاه طبیعی داشته است.
او با تاکید بر شرایط نامطلوب در باغوحشهای ایران میگوید: «در مورد باغ وحش های ایران مهم ترین چیزی که باید در استانداردسازی به آن توجه شود آن است که سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان دامپزشکی بر ورود و خروج حیوانات و نیز مرگ و میر و زاد و ولد آنها نظارت داشته باشند.
در این صورت قاچاق حیوانات در بسیاری باغ وحش ها که از قضا تعدادشان هم در ایران زیاد است، کنترل میشود. در نهایت باید توجه داشت که باغ وحشهایی که در ظاهر نمایش و در واقع بابت قاچاق حیوانات درآمد دارند امکان استاندارد شدن ندارند و بهتر است تعطیل شوند.»
«شهرام امیریشریفی» هم با تاکید بر اینکه باغوحشها به شیوهای که امروز در ایران وجود دارد، از سوی فعالان محیطزیست اساسا پذیرفته نیست، معتقد است: «اگر نتوانیم در کوتاهمدت باغوحشها را حذف کنیم، در گام نخست باید به رفاه حیوانات در همین باغوحشها فکر و برای آن اقدام کنیم.» به اعتقاد او، در حوزه باغوحشها اصلاح قوانین لازم است. دستکم باید قوانینی تصویب شود که بر ورود و خروج حیوانات از باغوحش نظارت داشته باشد.
او میگوید که سازمان محیطزیست باید باغوحشهایی که استانداردهای لازم را ندارند، حذف کند و برای مجوزدادن سختگیری بیشتری داشته باشد و در نهایت باید سافاری پارکهایی راه بیفتد و همه اسارتگاههای حیوانات در ایران تعطیل شوند.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.irارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
ببر نر تلف شد و ببر ماده مدتهاست دور از دید عموم است طوری که حتی احتمال داده میشود در سکوت خبری کشته شده باشد. این تنها بخشی از سرنوشتی است که حیوانات در باغوحش ارم داشتهاند. روی نقشه کمی روبهشمال در باغوحش بابلسر هم در سالهای اخیر شرایط بهگونهای بوده است که چندی پیش در پی اعتراض عمومی نسبت به وضعیت خرس محبوس در این باغوحش و البته شرایط نامطلوب دیگر گونهها، سازمان حفاظت محیطزیست وارد عمل شد و توانست حکم محکومیت و تعطیلی موقت باغوحش را بگیرد.
خرس باغوحش بابلسر پیش از این در باغ پرندگان رشت نگهداری میشد و پیش از آن از یک شکارچی غیرمجاز در تالش ضبط شده بود. درواقع، توله خرس به جای رهاسازی در طبیعت به باغ پرندگان رشت منتقل شده بود و بهنظر میرسید این کار با تایید مسوولان اداره محیطزیست گیلان در دولت قبلی صورت گرفته است.
خرس درنهایت قرار بود به یکی از سیرکهای معروف داخلی فروخته شود. در باقی نقاط ایران هم وضع کمابیش به همین منوال است. در موارد بسیاری حیوان از طبیعت گرفته شده و برای تولهکشی و فروش تولهها یا نمایش در سیرک یا در بهترین حالت نمایش در قفسهای غیراستاندارد نگهداری میشود.
احتمالا نخستین پرسشی که با دیدن حیوانات در قفسهای باغوحش مطرح میشود این است: حیوانات از کجا آمدهاند؟ پاسخ در اکثر موارد در ایران این است: حیوانات از طبیعت گرفته شدهاند.
اینکه جانوری را از زیستگاه طبیعی بگیرند و به جایی مثل باغوحش بسپارند در هیچجای دنیا، شیوهای استاندارد و مورد قبول نیست. اساسا باغوحش جایی برای نگهداری حیواناتی است که امکان زیستن در زیستگاه طبیعی خود را ندارند.
بهطور معمول باغوحشها در دنیا مکانهایی هستند که در آنها از حیوانات مجروح نگهداری میشود. جدا از نگهداری جانوران آسیبدیده، در آن دسته باغوحشها که امکان تکثیر حیوانات وجود دارد، جانوران را وادار به تولیدمثل میکنند.
بهعلاوه اهداف آموزشی در برخی باغوحشها از مهمترین وظایف تعریفشده برای آنهاست، هرچند با وجود همه این بایدونبایدها در بیشتر نقاط دنیا باغوحشها محلی برای کسب درآمد هستند. اما مروری اجمالی بر آنچه در باغوحشهای ایران وجود دارد بهوضوح نشان میدهد که هیچیک از اهداف گفتهشده در آنها محقق نمیشود.
«شهرام امیریشریفی»، مدیر عامل انجمن دیدهبان حقوق حیوانات در مورد آن چه در باغوحشهای ایران میگذرد، میگوید: «بهطور معمول هنگامی که ماموران آتشنشانی حیوانات آسیب دیده را برای نگهداری به باغوحش منتقل میکنند، باغوحش ارم از قبول آنها خودداری میکند با این توجیه که مردم دوست ندارند حیوان آسیبدیده ببینند. این به آن معناست که درواقع از حیوانات در باغوحش بهعنوان موجوداتی برای نمایش و درآمدزایی استفاده میشود.»
بیش از دیگر جانوران، پرندگان در باغوحشها و باغهای پرندگان از زیستگاههای طبیعی در عین صحت و سلامت گرفته میشوند.
«امیریشریفی» میگوید دو دسته پرنده سر از باغوحشها درمیآورند: یک دسته آنها که تحویل آتشنشانی و محیطزیست میشوند و دسته دیگر که از قضا دسته قابلتوجهی هم هستند؛ آنهایی که قاچاق میشوند.
در فریدونکنار بیش از هر منطقه دیگری میتوان قاچاق پرندگان و مافیای شکار را ردگیری کرد. امیریشریفی معتقد است شخصی در این منطقه پرندگان مورد نیاز همه باغوحشها و باغهای پرندگان را تامین میکند. این است که در جایی که از مجاری قانونی و مجاز هیچ فلامینگویی به باغوحشها نمیرسد، نخ همه فلامینگوهای اسیر در ایران به این شخص وصل است.
پرندگان تنها جانورانی نیستند که به شکل مستقیم از زیستگاه طبیعی به باغوحشها و باغهای پرندگان برده میشوند. پستاندارانی مثل گرگ، روباه و گربه جنگلی هم در عین صحت و سلامت از زیستگاه طبیعی به اسارت میروند.
«امیریشریفی» در این مورد به اتفاق عجیبی اشاره میکند: «شنیده شده است که وقتی گرگها در باغوحش زادوولد میکنند تولههای آنها به گلهداران فروخته میشود تا با سگ گله جفتگیری کنند و حاصل این جفتشدن، سگی جنگجوتر باشد...» گرگ فروختهشده به گله بعد از جفتگیری کشته میشود. این هم نباشد تولههای تولید شده به باغوحشهای کوچکتر فروخته میشوند.
در مورد پستانداران بزرگتر هم اوضاع کموبیش همین است. امیر شریفی میگوید که در حال حاضر نزدیک به 40 خرس در «اسارتگاه»های مجاز و غیرمجاز ایران وجود دارد. یکی از معروفترین آنها خرسی است که پشت یک وانت پیکان و احتمالا در کرمانشاه زندگی میکند. هنوز کسی نتوانسته برای بهبود وضعیت این خرس کاری انجام دهد.
اما دلایل تحویل حیوانات گرفتهشده به باغوحشها به جای بازگرداندن آنها به طبیعت چیست؟ امیریشریفی این دلایل را صرفا یک دسته بهانه میداند: «بهانه آنها این است که این حیوانات قابل بازگشت به طبیعت نیستند در حالی که در بسیاری موارد دلایل منطقی برای این ادعا وجود ندارد.»
حیوان تنها در مواردی قابلیت بازگشت و زیست دوباره در طبیعت را ندارد که یا آسیبدیده برای مثال کور و ناقص باشد یا بیمار باشد و برای سلامت حیوانات دیگر خطر محسوب شود.
باغوحش شیراز
مستندات و مشاهدهها را که کنار هم بگذارید به نظر میرسد باغوحش شیراز یکی از سردمداران شکار حیوانات از زیستگاه طبیعی و نمایش در مکانهای موسوم به باغهای وحش است.
«ایمان معماریان»، دامپزشک سازمان حفاظت محیطزیست است. او درباره موارد متعدد موجوداتی که مستقیما از طبیعت به باغوحش شیراز آورده شدهاند، میگوید: «یک نمونه بسیار شاخص یک کاراکال بود که از شکارچیان گرفته و به این باغوحش برده شد. حیوان را از باغوحش خریداری و در طبیعت رها کردند اما دوباره با یک تله صید شد.» کاراکال مذکور بعدا به پردیسان برده شد و در نهایت حالا در باغوحش ارم زندگی میکند.
گویا ماده پلنگ باغوحش شیراز و همه خرسهای این باغوحش هم بدون هیچگونه عارضهای از زیستگاه طبیعی مستقیما به باغوحش آورده شدهاند. این موارد در کنار خزندگانی که در این باغوحش هستند پرونده پر و پیمانی برای این باغوحش رقم زده است هرچند بسیاری از این نقل و انتقالات با تایید سازمان حفاظت محیطزیست وقت انجام شده است.
به گفته معماریان تمامی پرندگان آبزی و شکاری موجود در اسارتگاههای ایران مستقیما از زیستگاه طبیعی گرفته شدهاند. گویا باغ پرندگان شیان در این زمینه وضع به مراتب بدتری دارد چرا که به دلیل شرایط موجود در این باغ و نبود امکان تکثیر و البته مرگ و میر دورهای پرندگان، همه پرندگان این باغ در یک روال معمول از طبیعت شکار و نمایش داده میشوند.
باغوحش مشهد
از شیراز تا مشهد فاصله زیاد است با این حال، این فاصله تفاوتی در شیوه مدیریت در دو باغوحش این دو کلانشهر ایجاد نمیکند. سرنوشت جانوران موجود در باغوحش مشهد خیلی به سرنوشت همنوعانشان در باغوحش شیراز شبیه است.
بیشتر از یک سال پیش آتشنشانی مشهد خبری مبنی بر گرفتن دو توله خرس و چهار توله شیر در خیابانهای مشهد منتشر کرد. مسوولان باغوحش مشهد در توجیه حضور تولهها در خیابان اعلام کردند که تولهها به دلیل نبود امکانات در باغوحش، در منزل مسوول فنی باغوحش زندگی میکردند. گروههای حامی حقوق حیوانات اما در همان زمان این ادعا را رد کردند و گفتند اگر چنین موضوعی صحت داشته باشد، کاری غیرقانونی انجام شده است.
به هر حال و صرفنظر از غیرقانونیبودن چنین اقدامی که گمانههایی در مورد قاچاق حیوانات نیز در خود داشت و با فرض اینکه وجود تولهها در منزل مسوولان باغوحش ادعایی درست بوده باشد، مشکلی بزرگتر در باغوحشهای ایران نمایانده میشود: «باغوحشهای ایران با وجود اصرار صاحبان آنها به تولهگیری، امکانات و توان تکثیر حیوانات را ندارند.»
«ایمان معماریان» هم ماجرای زادوولد جانوران در باغوحشهای ایران را تایید میکند با این توضیح: «جانورانی مانند شیر در اسارت به سادگی زادوولد میکنند، در بسیاری موارد امکان مدیریت تولهها وجود ندارد و اینگونه است که توله فروخته میشوند؛ حتی در پای تعدادی از قراردادها تایید سازمان محیطزیست دیده میشود.»
به گفته او، خلاف آن چه باید وجود داشته باشد، مهمترین منبع درآمد در باغوحشهایی مانند شیراز و مشهد، فروش توله شیر است و البته که این چیزی نیست که از چشم سازمان حفاظت محیطزیست پنهان مانده باشد.
کمبود فضا و ناتوانی در مدیریت تولههایی که در باغوحش متولد میشوند، میتواند پیامدهای عجیبی به همراه داشته باشد. چندی پیش یکی از شیرهای نر باغوحش ارم، یکی از مادهها را خفه کرد. چنین وضعیتی به طور معمول در طبیعت دیده نمیشود.
این ماجرا البته رسانهای نشد و مسوولان باغوحش تلاش کردند کشتهشدن این ماده را رفع و رجوع کنند. گفته میشود کمبودن فضای زیست شیرها در باغوحش به عصبیشدن نر جوان و بروز چنین رفتاری منجر شده است.
ماجرای نبود امکانات و اصرار به نمایش حیوانات در فضایی محدود در باغوحشهای ایران مسبوق به سابقه است. احتمالا همه بچههایی که در حدود 30سال پیش از باغوحش مجاور پارک ملت بازدید کرده بودند، فیلی را به یاد میآورند که پاهایش زنجیر شده بود.
به نظر میرسد هنوز هم شرایط برای زندگی فیلها در باغوحشهای ایران فراهم نیست هرچند مسوولان پارک ارم به تازگی و پس از تلاشی دو، سه ساله موفق به گرفتن دو فیل از پناهگاه فیلهای پیناوالا شدهاند اما زندگی در ارم کجا و زندگی در پیناوالا کجا.
در پناهگاه فیلهای یتیم پیناوالا در کشور سریلانکاه، فیلها در جایی شبیه زیستگاه طبیعی خود، در فضایی بسیار گسترده و در میان امکاناتی مانند رودخانه طبیعی زندگی و زادوولد میکنند اما در باغوحش ارم به دلیل کمبود فضا ناچارند زنجیری بر پا را تحمل کنند.
سافاری پارکی که نیست
اما فرض که معجزهای بشود و مدیریت تازه سازمان حفاظت محیطزیست کمر به نجات حیوانات اسیر در باغوحشهای ایران ببندد.
چه امکانی برای بهبود وضعیت این جانوران در ایران وجود دارد؟ «ایمان معماریان» در اینباره میگوید: «سازمان محیطزیست باید بر باغوحشها نظارت داشته باشد اما اینکه این نظارت وجود ندارد نمیتواند دلایل قانعکنندهای داشته باشد.»
این سازمان قوانینی دارد که با استناد به آنها میتوان اوضاع حیوانات در باغوحشها را بهبود داد اما در شرایطی که در سالهای اخیر سازمان محیطزیست خود به باغوحشهای مختلف، حیوان اهدا کرده است، چگونه میتوان انتظار توجه و اجرای قوانین را داشت؟
به گفته معماریان، به طور کلی در همه جای دنیا باغ وحشها چهآنهایی که به شکل عمومی اداره میشوند و چه آنها که به شکل خصوصی هستند، هدف فرهنگ سازی و آموزش در مورد محیطزیست و حیاتوحش است.
در واقع باغ وحش ها مکان هایی هستند که میتوان در آنها کودکان را با حیات وحش آشنا کرد و در این مورد به آنها آموزش داد. در همه دنیا یک سری استانداردهایی برای باغ وحشها وجود دارد. مهم ترین آنها این است که هیچ حیوانی بی دلیل از طبیعت جدا نمی شود تا در باغ وحش نمایش داده شود.
دوم این که هر گونهای استانداردهای خاص خود را برای نگهداری دارد و باید دید حیوان در چه شرایطی وضعیت بهتری دارد. در این مورد سایز جایگاه و ابزار موجود در آن اهمیت دارد. در این شرایط سطح استرس حیوان اندازه گیری میشود تا مشخص شود در جایگاهی که در آن قرار دارد چه اندازه خوشحال است. مواردی دیده شده است که حیوان در این جایگاه ها حتی میزان استرس کمتری از شرایط زیستگاه طبیعی داشته است.
او با تاکید بر شرایط نامطلوب در باغوحشهای ایران میگوید: «در مورد باغ وحش های ایران مهم ترین چیزی که باید در استانداردسازی به آن توجه شود آن است که سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان دامپزشکی بر ورود و خروج حیوانات و نیز مرگ و میر و زاد و ولد آنها نظارت داشته باشند.
در این صورت قاچاق حیوانات در بسیاری باغ وحش ها که از قضا تعدادشان هم در ایران زیاد است، کنترل میشود. در نهایت باید توجه داشت که باغ وحشهایی که در ظاهر نمایش و در واقع بابت قاچاق حیوانات درآمد دارند امکان استاندارد شدن ندارند و بهتر است تعطیل شوند.»
«شهرام امیریشریفی» هم با تاکید بر اینکه باغوحشها به شیوهای که امروز در ایران وجود دارد، از سوی فعالان محیطزیست اساسا پذیرفته نیست، معتقد است: «اگر نتوانیم در کوتاهمدت باغوحشها را حذف کنیم، در گام نخست باید به رفاه حیوانات در همین باغوحشها فکر و برای آن اقدام کنیم.» به اعتقاد او، در حوزه باغوحشها اصلاح قوانین لازم است. دستکم باید قوانینی تصویب شود که بر ورود و خروج حیوانات از باغوحش نظارت داشته باشد.
او میگوید که سازمان محیطزیست باید باغوحشهایی که استانداردهای لازم را ندارند، حذف کند و برای مجوزدادن سختگیری بیشتری داشته باشد و در نهایت باید سافاری پارکهایی راه بیفتد و همه اسارتگاههای حیوانات در ایران تعطیل شوند.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.irارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.